یکی از مسائل مهم و پیچیده تربیتی که اکثر پدران و مادران در آن دچار تردیدند، چگونگی برخورد با کارهای نادرست کودکان است، به طوری که بیشتر اوقات والدین متحیر می مانند که در مقابل خطاها و کجروی های فرزندانشان چه واکنشی نشان دهند. اگر در مقابل کارهای زشت و ناپسند آنان سکوت کنند کودکان بر خطاهای خود افزوده و جسارت بیشتری پیدا می کنند، و اگر عکس العمل نشان داده و فرزندان را تنبیه کنند چه بسا که مشکلات دیگری هم بیافرینند. در ادامه به این دغدغه والدین می پردازیم.
ما همیشه می گوییم اگر بتوانیم از روش های مثبت برای اصلاح رفتارهای بچّه استفاده کنیم، این کار اولویّت دارد؛ ولی ما نمی گوییم که نباید تنبیه کنیم. اتّفاقا تنبیه خود یکی از ابزارهای تربیتی است. تنبیه به دو شکل است:
1ـ ترور شخصیّت
یک شکل تنبیه، ترور شخصیّت است؛ مثلاً وقتی فرزندمان یک لیوان آب را می ریزد و ما به او می گوییم: تو چه بچّه بدی هستی! یا صدایش می کنیم و سیلی به او می زنیم! به این کار، ترور شخصیّت می گویند.
2ـ ترور کار بد
شکل دیگر تنبیه، ترور کار بد است. یعنی اگر کار بدی را انجام داده، مثلاً لیوان آب را ریخته است، ما به او می گوییم: این چه کاری بود که کردی؟ یعنی کارش را مورد مزمّت قرار می دهیم. هر جا که ترور شخصیّت باشد، بد است؛ یعنی اسلام هم بر اساس آموزه های دینی، ترور شخصیّت را قبول ندارد؛ لذا انسان باید کرامت و انسانیّت و عزّت نفسش حفظ شود و اگر ما شخصیّت کسی را ترور کنیم، عزّت نفس و کرامت انسانی او از بین می رود.
تنبیه مناسب!
در زمان تنبیه، ما نباید کاری کنیم که فرد فکر کند ما او را دوست نداریم؛ نه. ما بایدکاری کنیم که او بفهمد این کار بدش را دوست نداریم. در واقع به خود او علاقه داریم، ولی به کار بد او علاقه نداریم. این تنبیه، تنبیه مناسب است.این روش در همه ی سنین مناسب است؛ یعنی از زمانی که بچّه ها متوجّه منظور ما می شوند تا زمان بزرگسالی، این روش کاربرد دارد.
چند اصل برای تنبیه کردن:
1ـ استفاده از ابزار عاطفی
اوّلین نکته در تنبیه های تربیتی این است که برای فهماندن کار بد به طرف، می توانیم از ابزار عاطفی استفاده کنیم. یعنی چه؟ یعنی به فرزندمان که کار بدی کرده است، بگوییم: مادر جان، بابا جان! وقتی این کار را کردی، من خیلی ناراحت شدم، من از این کار توغصه خوردم. ولی سخت تر از این نباشد؛ یعنی بعضی از پدر و مادرها مثلاً می گویند: با این کاری که تو می کنی، من آخر سر به بیابان می گذارم! یا می گویند: این کار را کردی، خدا مرگ مرا برساند! این جمله ها درست نیست. یعنی این قدر هم نباید شدید برخورد کنیم.
فضا را به فضاهای ضد عاطفی نبریم. فقط به او بگوییم: من غصه خوردم، ناراحت شدم، نگران شدم. خود این ها محرّک آزار دهنده است. مادر به بچّه ای که دیر به خانه آمده بگوید: مادر جان! چون دیر آمدی من خیلی نگران شدم. این جمله همان محرّک های آزار دهنده است. اگر دفعه ی بعد بخواهد بچّه دیر کند یاد هماننگرانی مادر می افتد. لذا به مادرتلفن می زند یا زودتر به خانه می آید.
2ـ نادیده گرفتن
اگر کودک گریه های بی مورد دارد، جیغ می زند، فحاشی می کند و. . . والدین باید این رفتارها را نادیده بگیرند و ارتباط فیزیکی و تماس چشمی با کودک را قطع کنند، اما زمانی که کودک رفتار را تکرار نکرد ارتباط مجدد برقرار می کنیم.
3ـ ایجاد محرومیّت
اگر فرزندان اشتباه را تعمداً و از روی فهم انجام بدهند، خوب است بعضی از محرومیّت ها برای آنها ایجاد بشود.
گاهی تنبیه های والدین به این گونه است؛ یعنی با این که بچّه گناهی ندارد ولی او را توبیخ می کنند. ممکن است او از جایی ردّ شده و پایش به لیوان آبی خورده باشد؛ اصلاً خودش هم متوجّه نشده که لیوان آب ریخته، ولی آن جا مادر او را دعوا می کند. این کار درست نیست. مادر باید کسی را دعوا کند که این لیوان را بر سر راه او گذاشته است. این بچّه بازی و فعالیّت خود را انجام می دهد و گناهی ندارد.
شاید بعضی ها به یاد داشته باشند که در قدیم وقتی بچّه ای لیوان آبی را می ریخت، پدر و مادر او را توبیخ می کردند؛ امّا وقتی خودشان می ریختند، می گفتند: این لیوان را چه کسی این جا گذاشته! یعنی دیگران را توبیخ می کردند. ما می خواهیم در این مورد از نگاه بزرگ ترها استفاده کنیم و بگوییم که اگر دیگران لیوان را در جای بدی گذاشته اند، بچّه مقصّر نیست، بلکه مقصّر را باید توبیخ کرد.
عذر او را بپذیریم امّا…
اگر بچّه معذرت خواهی کرد باید عذر او را بپذیریم؛ چراکه در روایت داریم که: اگر کسی از سمت راست به شما بدی کرد و از سمت چپ معذرت خواهی کرد، عذر او را بپذیرید؛ حتّی در روایات کسی که عذر خواهی را نمی پذیرد، مزمّت شده است. امّا چون ممکن است در مورد بچّه های کوچک تراین اشتباه ادامه داشته باشد و به طور نمایشی از ما عذر خواهی کنند، لذا ما به او می گوییم: ما عذر تو را پذیرفتیم و ناراحت نیستیم؛ ولی آن چیزی که قرار بوده برای تو بخریم، نمی خریم.
و اما محرومیت کودک به این گونه است:
هنگامی که کودک رفتار نامناسبی انجام می دهد باید ۱۵ تا ۳۰ دقیقه از چیز هایی که دوست دارد محروم کنید، اما نباید به کودک بگویید “دیگه نمی گذارم تلویزیون ببینی” چراکه خود کودک هم می داند واقعی نیست و تاثیری ندارد، بنابراین همان محرومیت چند دقیقه ای کافی است.
یکی دیگر از شیوه هایی که معمولاً آن را از سنّ سه سال به بالا توصیه می کنیم،این است که اگر فرزند ما اشتباهی را تعمّدی مرتکب شد، او را به یک اتاق دیگر می بریم یا او را به گوشه ای می بریم و به او می گوییم: صورت خود را به سمت دیوار کن و چند دقیقه ای بنشین و فکر کن و ببین کار تو خوب بوده است یا نه؟! منظور ما از این که می گوییم: او را به یک اتاق ببریم، این نیست که دست او را بگیریم و کشان کشان او را در اتاقی تاریک پرت کنیم!خود این محرومیّت برای بچّه ها یک تنبیه است.
ویژگی های اتاق تنبیه!
اتاقی که فرزند را برای تنبیه به آن جا می بریم باید چند ویژگی داشته باشد:
1. خیلی خوشایند نباشد؛ مثلاً اتاق کامپیوتر بابا نباشد که او آرزو دارد به آن اتاق برود و با کامپیوتر بازی بکند.
2. ترسناک و وحشت آور هم نباشد.
گاهی اوقات وقتی ما به والدین این مورد را می گوییم، آنها بچّه ی خود را در انباری یا در کمد دیواریمی برند! ما قرار نیست بچّه را بترسانیم؛ ما فقط قرار است که از حضور در کنار خودمان محرومش کنیم.
4ـ تنبیه باید متناسب با سنّ فرزند باشد
هر کدام از این تنبیه ها باید متناسب با شرایط سنّی فرزند مورد استفاده قرار بگیرد؛ یعنی بچّه باید درک تنبیه را داشته باشد. اگر بچّه ی دو ساله لیوان آب را ریخت و بدون توجّه به نگاه معنا دار مادر به بازی خود ادامه داد، به خاطر این است که او اصلاً نمی داند که برای چه ما داریم به او نگاه می کنیم؛ ولی در مورد بچّه هایی که سنّشان از شش سال به بالا هست،می توان از این روش ها استفاده کرد.
ما اگر بچّه ای را برای فکر کردن به اتاقی می بریم، نباید نظم فکری او را با داد و بی داد کردن به هم بریزیم؛ چون وقتی که او را بزنیم و به او توهین کنیم، دیگر نمی تواند به آن موضوع فکر کند؛ حتّی ممکن است به خاطر این عمل، به فکر انتقام گرفتن هم بیفتد.
5ـ جریمه کردن
راه بعدی جریمه است؛ مثلاً اگر قرار است والدین امروز او را به پارک ببرند، به عنوان جریمه او را به پارک نبرند.جریمه غیر از محرومیّت است.
چند نکته درباره ی تنبیه بدنی:
الف. تنبیه بدنی، دیه آور است.
اوّلین مسئله، مسئله ی فقهی آن است. آیا پدر و مادر می توانند بچّه ها را بزنند؟ فقهای ما می گویند: نه! یعنی آن تنبیه ای که دیه آور باشد، دین به گردن والدین می آورد و باید والدین دیه اش را بدهند. حالا شاید از مابپرسند دیه اش چه قدر است؟ اگر ما با سیلی به صورت فرزند خود بزنیم و سرخ بشود،دیه ی آن یک و نیم مثقال طلاء است. اگر والدین به چشم فرزند مشت بزند و کبود شود، دیه ی آن سه مثقال طلاء است؛یعنی دقیقا دو برابر قبلی می شود. اگر چشم سیاه بشود، دیه ی آنشش مثقال طلاء است.
اگر کسی با فرزند خود مثلاً نان بیار کباب ببر، بازی کند و پشت دستفرزندش بزند و سرخ شود، دیه ی این سرخی هفتاد و پنج صدم مثقال است. اگر کسی ضربه ای با شدّت، به جاهای دیگر بدن غیر از صورت بزند و سیاه بشود، سه مثقال طلاء دیه دارد.
به اندازه ی دو کیلو طلا تو را زدم
بعضی از پدر و مادرها می گویند که وقتی بزرگ شد، رضایت او را می گیریم. ما به آنها می گوییم: هیچ ایرادی ندارد؛ شما می توانید رضایت بگیرید؛ ولی به شرط این که مشخص باشدرضایت او برای چه موردی است؛ یعنی دفتری داشته باشید و تمام موارد زدن را در آن ثبت کنید؛ مثلاً در آن دفتر بنویسید: امروز روز نوزده دی ماه است و من به گوش بچّه ام سیلیزدم و سرخ شد؛ یک و نیم مثقال طلب او؛ بعداً رضایت می گیرم!وقتی بچّه به سنّ قانونی رسید،به او بگوییم: بابا جان! من به اندازه ی دو کیلو طلا تو را زده ام؛آیا پول آن را می خواهی یا حلال می کنی؟ من به این فرزند توصیه می کنم که پول را بگیرد.
زدن ادب نمی کند بلکه…
نگاه کنید، تنبیه بدنی برای تأدیب نیست. پدر نمی تواند او را با تنبیه ادب بکند. بعضی ها در قدیم معتقد بودند که اگر بزنی، ادب می شود. روایات ما می گویند که زدن ادب نمی کند، اصول تربیتی ما می گوید که زدن ادب نمی کند؛ بلکه فرزند را شرور تر می کند؛ یک موقع هم ممکن است بچّه را برده صفت کند و توسری خور بار بیاورد.
ب. تنبیه بدنی، مخرّب روح است
تنبیه بدنی از لحاظ روحی و روانی آسیب هایی راروی بچّه می گذارد. بعضی ها فکر می کنند که اگر تنبیه کنند، بچّه ها خوب می شوند. ما به آنها می گوییم:این طور نیست، تنبیه کردن، حکم مسکّن را دارد. اگر بچّه ای پرخاشگری می کند، باید بدانیم که پرخاشگری او نشانه ی بیماری نیست؛ بلکه یک سری از عوامل باعث شده است که فرزند پرخاشگر شود.
اگر من برای پرخاشگری، او را تنبیه بدنی کنم، آیا او درمان می شود؟ قطعاً درمان نمی شود. این فرزند مثل کسی است که گلوی او چرک کرده و تب می کند، ولیاو فقط قرص تب بُر می خورد؛ با این حال آیا گلوی او خوب می شود؟ نه؛بلکه این عفونت گسترش پیدا می کند. در مورد بچّه نیز همین است. وقتی اثر سیلی از بین رفت، رفتار او بدتر می شود و در این جا به گمان بعضی ها باید او را بیشتر بزنیم. دیگر مورفین هم کارساز نیست!
از جمله دلایل پرخاشگری
پرخاشگری هایی که در آن بچّه جیغ می زند و چیزی را پرت می کند، سیزده دلیل دارد؛ یا غذایش مناسب نیست و ما باید به او غذای مناسب بدهیم، یا خواب مناسبی ندارد و ما باید محیط مناسبی برای خواب او فراهم کنیم. همچنین ممکن است فیلم ها و بازی های خشونت آمیز نگاه می کند که ما باید آنها را حذف کنیم و یا والدین در حضور فرزندان اختلاف خود را مطرح می کنند که باید جای دیگری مطرح کنند. اگر تمام این موارد را رعایت کردیم، بچّه آرام می شود.
پرخاشگری لطف خداست!
من خیلی از مواقع می گویم که تب لطف الهی است. پیامبر گرامی اسلام “صلّی الله علیه و آله"در مورد کودکان می فرمایند: گریه ی بچّه ها را دوست دارم. چرا حضرت فرمودند گریه ی بچّه ها را دوست دارم؟ چون بچّه ها با گریه حرف می زنند و مثلاً می گویند که من گرسنه ام؛ لذا گریه آنها خوب است. بچّه ای که پرخاشگری می کند، لطف خداست؛ یعنی او می خواهد به ما بفهماند که من مشکلی دارم.
تنبیه بدنی یک مسکّن است
پس تنبیه بدنی در نهایت یک مسکّن است و این مسکّن در حال آسیب رساندن به فرزند است؛ چراکه ما را از اصل درمان غافل می کند و بچّه های ما با مشکل بزرگ می شوند؛ برای همین ما می گوییم که تنبیه بدنی نمی تواند اثر تربیتی روی فرزندان داشته باشد. بنده تا به حال فرزندم را طوری نزدم که دیه آور باشد؛ بلکه گاهی خیلی آرام به کتف او زده ام تا متنبّه شود.
پی نوشت: برگرفته از صحبت های حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان)